اصول حاکم بر مجازات
1. اصل اول قانونی بودن جرائم و مجازاتها
در مقررات اسلامی با آن قسمت از آیۀ مبارکۀ سورۀ اسری «….ما کنّا معذبین حتی نبعث رسولاً»توجیه میشود] از اصل یاد شده دو قاعدۀ مهم نتیجه میشود:
الف) عطف به ماسبق نشدن قوانین جزائی
علی الاصول قوانین برای آینده تدوین میشوند و بر اعمال گذشته باز نمیگردند. این قاعده دارای یک وجه کلی و یک جنبۀ تعدیل کننده است. از نظر کلی، قاضی نمیتواند قانون جدیدی را که عملی را جرم میشناسد که در گذشته جرم نبوده یا مجازات شدیدتری را مقرر میدارد که در گذشته وجود نداشته است به اعمال ارتکابی قبل از قانون جدید که هنوز درمرحلۀ رسیدگی هستند یا شروع به رسیدگی نشدهاند، تسری دهد. یا به عبارت دیگر قانون جدید خفیفتر بلافاصله قابل اجراست. اجرای این قاعده در قوانین ماهوی و شکلی متفاوت است.
ب) تفسیر محدود یا مضیق قوانین جزائی
تفسیر در قوانین جزائی باید محدود یا مضیق باشد و متون قانونی باید به همان شکلی که هستند به طور صحیح به اجرا درآیند و نمیتوان کلمات را به بازی گرفت و ماورای آنها برای رسیدن به مقصود پیش رفت، در حالی که در قانون مدنی چنین نیست و قاضی میتواند خارج از قانون و یا با تفسیر آن به قضیه رسیدگی کند.
2. اصل تساوی مجازاتها
همۀ افراد در مقابل قانون با همدیگر مساوی هستند و اجرای کیفر بدون توجه به موقعیت افراد باید انجام شود در منابع اسلامی نیز بر این مسأله تأکید شده و معیار عدم تساوی، تقوای افراد است «إنَّ اکرمکم عندالله اتقکُم»این اصل بیشتر نظری است تا عملی، زیرا از سوئی افراد از موقعیتهائی مختلف برخوردارند و بخصوص شرایط مالی بزهکاران در موارد بسیاری میتواند موجب رهائی آنها و شکستن این اصل باشد. از سوی دیگر هر قاضی در برخورد با افراد به دلیل شخصیت خاص خود به نحو جداگانه برخورد میکند. به هر حال، اصل تساوی را شرایط گوناگون شخص مجرم و موقعیت اجتماعی او، خلق و خوی قاضی، افکار عمومی و بسیاری مسائل دیگر محدود میکند.
3. اصل شخصی بودن مجازاتها
طبق این اصل مجازات فقط باید بر مجرم اعمال گردد، نه بر اعضای خانواده و خویشان او، آثار مجازات نیز باید به مجرم محدود شود و نباید به اشخاص ثالث سرایت کند.
در قدیم نه تنها شخص بزهکار مورد تعقیب قرار میگرفت بلکه خانوادۀ او نیز از تعرض مصون نبوده و در مقابل عمل بزهکار مسؤولیت داشت پیش از تثبیت این اصل، مجازات افزون بر مجرم،بر اشخاص دیگری که به هیچ وجه در ارتکاب جرم دخالت نداشتند بار میشد. در چنین زمانی، حقوق کیفری بر پایۀ جرم و مجازات استوار بود. مجازات بر مجرم اعمال میشد و صغیر، مجنون، مکره یا مضطر بودن او تأثیری نداشت و چون مسؤولیت کیفری، موضوعی و مادی بود، به صرف ارتکاب جرم و صرفنظر از عامد یا غیرعامد، صغیر یا مجنون بودن عامل، مجازات بر او اعمال میشد. پس از گذشت این برهه، احراز شرایط مسؤولیت کیفری برای اعمال مجازات ضروری شناخته شد و مجازات بر کسی اعمال میشد که تقصیری به او منتسب باشد. بدین ترتیب اصل شخصی بودن مسؤولیت کیفری پدید آمد که به موجب آن، مجازات فقط بر فرد مسؤول (عاقل، بالغ، آگاه و مختار) اعمال میشود نه هر فردی که مرتکب جرم شود؛ بنابراین، هر فرد باید در برابر اعمال مجرمانۀ خود یا نتیجۀ مجرمانهای که به بار آورده است، پاسخگو باشد، نه دیگران.
جهت پیگیری مسائل و مشکلات حقوقی و کیفری خود، حتما با وکیل یا کارشناس حقوقی مشورت و همفکری نمایید. چراکه با تجربه و دانش متخصصین می توان در جهت بهتر به نتیجه رسیدن موضوع گام برداشت.
گروه وکلای حقوق یاران
۶۶۴۱۵۸۶۳-۶۶۴۱۵۸۹۶-۶۶۴۱۵۹۴۸